ابن اعوج
اِبْنِ اَعْوَج، ابوالفوارس حسن بن محمد (د 1019 ق/ 1610 م)، ادیب، شاعر و یكی از اعیان و امیران شهر حماة در شام. تقریباً همۀ آنچه از زندگی وی میدانیم، از طریق محبّی به ما رسیده است. گفتار مفصل محبّی و نیز اشعاری كه نقل كرده در نامۀ دانشوران (2/ 314- 320) به فارسی برگردانده شده است. محبّی (2/ 50) میگوید: «هیچ یك از مورخان به شرح حال وی نپرداختهاند و من بجز چند برگی كه به خط ابراهیم را مینوشته شده است، هیچ جا خبری از او ندیدم». تاریخ ولادت او معلوم نیست. در حماة زاده شد. پدر و اجدادش همگی از سران و امرای روزگار خود بودند و مادرش نیز فرزند شیخالاسلام محمد بن سلطان العارفین علوان حَمَوی، صاحب كشف و كرامات بود. ابن اعوج دوران كودكی را در رفاه و شادكامی سپری كرد، آنگاه به تحصیل علوم و تحمل مشقات آن پرداخت و نزد علمای حماة علوم عربی و فنون ادبی را آموخت و با شاعران و ادیبان شام همنشین شد و چون در كار ادب و شعر شهرت یافت، شاعران و ادیبان بسیاری از هر سو بر وی گرد آمدند، چنانكه به قول محبّی (2/ 45-46) نزد هیچ امیری از امرای آن زمان چندان شاعر و ادیب گرد نیامده بودند. از نمونۀ اشعاری كه این شاعران در مدح وی سرودهاند، سه بیت در دست است (همو، 2/ 45؛ قس: نامه دانشوران، 2/ 314).
ابن اعوج در دوران سلطان مراد پسر سلطان سلیم از شام به استانبول رفت و با سعدالدین بن حسن جان، معلم سلطان مراد، آشنا شد و چون قصایدی در ثنای او گفت، مورد لطف و محبت وی قرار گرفت و همین امر سبب شد تا او را نزد سلطان بستاید. بدین سان ابن اعوج به دربار راه یافت، و سلطان حكومت حماة را به وی سپرد. چون ابن اعوج به حماة بازگشت، شعرا از همه جا به خدمت او روی آوردند. او پس از سه سال حكومت معزول شد، و مدتی بعد به حكومت معرّة النّعمان منصوب گردید و با تمامی عشایر تابع خود به آن شهر رفت. آنگاه دوباره به حكومت حماه گماشته شد و این عمل چندین بار تكرار گردید. ابن اعوج این دگرگونیها را با وقار و بردباری تحمل میكرد و لحظهای از اشتغال به ادب غافل نمیشد و قصیدههای بدیع میساخت و معانی بلند را در عبارات زیبا به نظم میكشید (محبّی، 2/ 46).
آنچه از اشعار امیر ابن اعوج نقل شده، از 70 بیت در نمیگذرد و منتخباتی است كه از میان مجموعۀ وسیعتری برگزیده شده است (همو، 2/ 45-51). این اشعار از لطافت خاصی برخوردار است كه بر طبع آرام و احساس لطیف امیر دلالت دارد. وی در تنها غزلی كه از آثارش موجود است (همو، 2/ 46)، پس از بیان عشق شورانگیز خود، اشاره كرده كه چگونه در همان احوال توانسته است بر نفس امّاره چیره آید. بزرگترین شعری كه از او نقل شده، قطعهای در رثای امیر جوان و خوشرویی از خویشاوندان او به نام یحیی است كه در حمایت او میزیست و به دست معلمش به قتل رسید. در این رثای دلانگیز ابن اعوج در بیان بیمهری روزگار به شهادت امام حسین (ع) نیز اشاره میكند (همو، 2/ 49-50، بیت 25).
ابن اعوج آخرین لحظههای عمر را سپری میكرد كه به او خبر دادند كه به امارت حماة گماشته شده است. وی این خبر را شنید، بسیار گریست و بالبداهه 3 بیت در باب مرگ سرود و در همان شب وفات یافت و در جامع مرابد كه آرامگاه نیاكانش بود، به خاك سپرده شد (همو، 2/ 50 -51).
مآخذ
محبی، محمدامین بن فضل الله، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی العشر، قاهره، 1284 ق/ 1867 م؛ نامۀ دانشوران، تهران، 1312 ق.